هولوکاست؛ بزرگترین دروغ تاریخ
نویسنده: علیرضا محمدی
منبع: خبرگزاری فارس 29/11/84
واقعیت این است که افسانه هولوکاست، با فلسفه وجودى دولت اسرائیل و منافع حیاتى صهیونیسم بینالملل و دولتهاى غربى، ارتباطى ناگسستنى دارد و از این رو، منطقه ممنوع غرب محسوب مىگردد.
هولوکاست چیست؟
هولوکاست (Holocaust)، به معناى «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود» و واژهاى است یونانى که از دو واژه Holos به معنى همه و 1Kaustus به معنى سوزاندن و نابود کردن ترکیب شده است و در لغت، به معناى «همهسوزى» است.2 برخى از زبانشناسان، این واژه را برگرفته از جنایت یهودیان در یمن باستان مىدانند3 که به تدریج و در گذر ایام، مفهوم عامترى یافته، به سوزاندن زنده زنده انسانها اطلاق شده است و در اصطلاح، به نظریهاى اطلاق مىشود که ادعا دارد شش میلیون یهودى در طول جنگ جهانى دوم، بر اثر اعمالى از قبیل اعدام در اتاقهاى گاز و سوزانده شدن در کورههاى آدمسوزى اردوگاههاى کار اجبارى نازىها، کشته شدهاند.4
بر اساس قانونى که پیشنویس آن در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، توسط تعدادى از اعضاى آژانس بینالمللى صهیونیسم، تحت سرپرستى «رنه ساموئل سپرات»، خاخام معروف فرانسه تهیه و در ژوئیه سال 1990م. در فرانسه به تصویب رسید، هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار - مورد ادعاى - یهودیان در جنگ جهانى دوم، وجود اتاقهاى گاز و حتى کمترین تردید در رقم 6 میلیونى یهودیان کشته شده، جرم تلقى مىشود و هرکس در فرانسه از این قانون تخلف کرده، در سه موضوع یاد شده تردید کند، به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم مىشود. بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس صهیونیستى، این قانون در اکثر کشورهاى اروپایى نیز به تصویب رسید؛ به طورى که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاستِ مورد ادعا و ابعاد و اجزاى آن، در اروپا جرم تلقى مىشود!5 جرج بوش، قانون «آنتى سیمیتیزم» را براى به اصطلاح کنترل این پدیده در جهان امضا کرد. هدف از قانون یهودستیزى دولت بوش، این است که تمام انتقادها علیه رژیم اسرائیل را به سکوت کشانده و ددمنشىها و دروغهاى این رژیم را از بین ببرد.6
سرانجام با تلاش رژیم صهیونیستى، این افسانه، جنبهاى جهانى به خود گرفت و مجمع عمومى سازمان ملل، با تصویب قطعنامهاى، روز 27 ژانویه7 را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نامگذارى کرد.8
انگیزههاى طرح هولوکاست
در بررسى انگیزههاى طرح افسانه هولوکاست، با دو عامل عمده مواجهایم که از این قضیه به صورتهاى مختلف بهرهمند شدهاند؛ یکى صهیونیسم که ذىنفع عمده است و دیگرى خود دولتهاى غربى.
الف) انگیزههاى صهیونیسم
از دیدگاه محققانى که درباره چگونگى و انگیزههاى طرح افسانه هولوکاست به تحقیق پرداختهاند، چند دلیل عمده در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:
1. انگیزههاى سیاسى
از دیدگاه صهیونیستها، برپایى دولت اسرائیل، نتیجه منطقى ظلم بر یهودیان در هولوکاست است. تعجبآور این است که آنها مىخواهند به واسطه وقوع «آشویتس»9 و کورههاى آدمسوزى خیالى، خود را مستحق برپایى یک دولت بنمایانند؛ آن هم در گوشه دیگرى از جهان و با غصب سرزمین ملتى که هیچ گونه ربطى به جنایات واقعى یا ساخته و پرداخته آنان ندارد. چنان که «آبراهام هشل» مىگوید: «دولت اسرائیل، پاسخ خدا به آشویتس است»10 و « موشه زیمرمن»، رئیس گروه مطالعات آلمانى در دانشگاه عبرى اورشلیم تأکید مىکند که «هالوکاست [هولوکاست]، توجیه اصلى تأسیس دولت اسرائیل است».11
چرا در فلسطین؟
سازمان صهیونیسم، در شرایط جنگ جهانى، اولین مرحله از پروژه تسلط بر جهان را کلید زد. این سازمان، چاره را در این دید که از هرج و مرج به وجود آمده در جنگ جهانى استفاده کند و با «مظلومنمایى» هرچه تمامتر، چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادى از آنان را کشته است؛ پس آنان ناچارند به جاى دیگرى بروند و کجا بهتر از خاورمیانه و آن هم فلسطین؛12 سیاستى که نه بر اساس اجبار، بلکه کاملاً مورد خواست و مطابق اهداف صهیونیسم بود. «هانا آرنت» معتقد است: «سیاست ناسیونال سوسیالیستها در مورد یهودیان، سیاستى بود که کاملاً طرفدار صهیونیسم بود».13 «هاینتس هوهنه»، روزنامهنگار آلمانى نیز در تأیید این نظر مىگوید: «صهیونیستها، استقرار فاشیسم در آلمان را نه به مثابه یک مصیبت ملى، بلکه به عنوان فرصتى تاریخى و بىمانند در وصول به هدفهاى صهیونیستى خویش مىدیدند».14
علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش براى تحقق اهداف صهیونیسم بینالملل، صهیونیستها دو هدف عمده سیاسى دیگر را از مظلومنمایى یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست، تعقیب مىکنند؛
1. پیشگیرى از خیزش عمومى جهانیان علیه صهیونیسم.
2. مظلومنمایى و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسى آنان.15
2. انگیزههاى اقتصادى
صهیونیستها با ماجراى هولوکاست و طرح دعاوى حقوقى علیه کشورهاى آلمان، اتریش، لهستان، سوئیس و...، تا کنون میلیاردها دلار به جیب زدهاند. به عنوان نمونه، آلمان ملزم شد از سال 1952 تا سال 2002م. به روشهاى مختلف، به بازماندگان به اصطلاح قتل عام یهود غرامت بپردازد16 و بر اساس توافقهاى حاصله، «دولت این کشور، زیر فشارهاى باجخواهانه صهیونیستها، مجبور شد موافقت خود را با اعطاى سالانه 50 میلیون مارک تا سال 2002م. به رژیم صهیونیستى اعلام نماید».17
گلدمن (مجرى اصلى طرح) مىگوید: «هدف از این افسانهسازىها و دروغپردازىها، صرفاً گرفتن غرامت براى قربانیان جنگ نبود؛ بلکه هدف از آن، تهیه بودجه لازم جهت پایهریزى حکومتى بود که کوچکترین حقى در این رابطه نداشت؛ زیرا زمانى که این جنایات انجام شد، چنین دولتى وجود خارجى نداشت؛ اما از این مسئله، براى فراهم آوردن تسلیحات لازم براى جنایات جدید بهره گرفت».18
3. انگیزههاى روانى
سوء استفاده از گرایشهاى فطرى بشر به حمایت از مظلوم، رساترین تعبیرى است که مىتوان آن را محور همه فعالیتهاى جنبش صهیونیسم در طى قرن بیستم دانست؛ مفهومى که در ایجاد دولت نامشروع صهیونیستى در فلسطین و تحکیم پایههاى آن، بسیار مؤثر بوده و یهودیان با تمسک به این شیوه تا کنون توانستهاند بر تمامى جنایتها، قانونشکنىها و فزونخواهىهاى خود در سرتاسر جهان سرپوش گذارند.
«پل فرام»، مدیر انجمن کانادایى آزادى بیان مىگوید: «من با رئیسجمهور ایران موافقم و معتقدم اشتباه است که فلسطینیان تاوان گناه اروپایىها را بپردازند و کشور خود را از دست بدهند. من همچنین بر این باورم که داستان دروغین هولوکاست، براى این که به اروپاییان و ساکنان آمریکاى شمالى این حس داده شود که گناهکارند، ایجاد شده است. افسانه هولوکاست، به یهودیان اجازه مىدهد تا میلیاردها دلار از آلمان و دیگر کشورها غرامت بگیرند. هولوکاست همچنین اذهان مردم آمریکاى شمالى و اروپا را براى پذیرش ددمنشىها و خشونتهاى اسرائیل آماده مىکند».19
مقام معظم رهبرى در تحلیلى جامع و شیوا از نحوه شگردهاى تبلیغاتى صهیونیستها و اهدافى که آنان از مظلومنمایى یهود و طرح کورههاى آدمسوزى دنبال مىکنند، مىگوید: «صهیونیستها از اول کار، یک شگرد تبلیغى را انتخاب کردند که عبارت است از مظلومنمایى. براى مظلومنمایى، داستانها و افسانههاى فراوانى جعل شد؛ خبرهایى ساخته شد و تلاشهاى بىوقفهاى انجام گرفت. اینها مسئله نگرانى روانى یهودیان را مطرح کردند و گفتند چون یهودىها در طول قرنهاى متمادى زیر فشار بودند، از لحاظ روانى دچار نگرانىاند و به امنیت روانى احتیاج دارند. صهیونیستها در مذاکرات با سران کشورهاى غربى و بعدها در گفتوگوهاى خود با کشورهاى اسلامى و عربى، مسئله امنیت روانى را مطرح کردند و گفتند ما به امنیت روانى احتیاج داریم و باید امنیت روانى ما تأمین شود. هر اقدامى بخواهد انجام بگیرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه امنیت روانى، مىتوانند آن را خنثى کنند. شما وقتى سرزمین را از دست مىدهید، مىدانید چه چیزى را از دست دادهاید؛ اما وقتى مىخواهید خواسته اسرائیل را در مورد امنیت روانى برآورده کنید، نمىدانید تا کجا باید تسلیم شوید و تا کجا باید امتیاز بدهید. این امتیازدهى، پایانى ندارد؛ مرتب باید امتیاز داد. تجربه اروپا در این مورد، عبرتآموز است. دولت آلمان، صد و پنجاه میلیارد مارک به عنوان خسارت به یهودىها داد؛ اما خسارت یهودیان از آلم