مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

زبان جدید جوانان ایرانی چیست؟

کمتر کسی در جمع جوانان معنای صحبت های آنان را می فهمد آنها زبانی ساخته اند که شرط دانستن اش جوان بودن است خیلی از ما معنای "پژو حسرتی"، "مخ کسی را چت کردن"، "زاخار"، "زیدوفسکی" و را نمی دانیم و البته حدس هم نمی زنیم
دکتر سید مهدی سمائی با صبر و حوصله لغات و معانی زبان جوانان را گرد آورده و نشر مرکز آن را با نام فرهنگ لغات زبان مخفی منتشر کرده است
این کتاب که در یکماه به چاپ دوم رسید یکی از مطرح ترین کتاب های دو سه ماه اخیر است که در بیشتر مجامع فرهنگی در باره اش صحبت می شود
کتاب مقدمه ای درباره جامعه شناسی زبان دارد و دکتر سمائی در این مقدمه نوشته است:" زبان یک رفتار اجتماعی است هر جامعه که به زبانی واحد تکلم می کند ملزم به رعایت این رفتار است گروه های اجتماعی موجود در هر جامعه نیز تابع قواعد کلی زبان آن جامعه هستند
اما چون دارای هنجارهای گروهی خاص خود نیز هستند در زبان جامعه تغییراتی متناسب با هنجارهای گروهی خود می دهند و این یکی از راه های به وجود آمدن گونه های اجتماعی زبان است
بدین معنی که جامعه مفروض بسته به تمایلات و سلایق و اعتقادات گروه های اجتماعی رفته رقته همگنی اش از دست می رود و گونه هایی تا حدی متفاوت با آن زبان به وجود می آید"
دکتر سمائی توضیح می دهد که زبان مخفی یا "آرگو" یکی از گونه های اجتماعی زبان است و نخستین بار سارقان و راهزنان و افرادی که رفتار خلاف قانون داشتند، چنین زبانی را فراهم آوردند
لفظ آرگو ریشه فرانسوی دارد و اولین بار آن را در قرن پانزدهم به کار برده اند زبان مخفی معاصر را دو گروه ابداع می کنند و به کار می برند
نخست قانون گریزان، چون به زبانی نیاز دارند که حافظ افکار و مقاصدشان باشد و نامحرمان نتوانند از آن راه به دنیای آنان وارد شوند
دومین گروه کسانی هستند که خلاف هنجارهای جامعه رفتار می کنند هنجارهایی که رعایت نکردنشان باعث شماتت و یا انگشت نما شدن می شود
مولف می افزاید: "زبان مخفی در اصل یک زبان مستقل نیست و یکی از شکل ها و گونه های هر زبان معیار است زبان مخفی عمدتا در حوزه واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارت های فعلی ابداع و زائده هر زبان می شود بخشی از این واژه ها به سبب کثرت استعمال به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا می کند و جزیی از زبان معیار می شود"
دکتر سمائی در سابقه بررسی زبان مخفی آن را دارای مشابهت های زیاد با زبان عامیانه می داند و معتقد است زبان عامیانه راهی است برای رسیدن به زبان مخفی
پیش از این فرهنگ های متعددی برای زبان عامیانه تدوین شده است فرهنگ لغات عامیانه محمد علی جمالزاده، فرهنگ عوام میرقلی امینی، کتاب کوچه احمد شاملو، فرهنگ فارسی عامیانه ابوالحسن نجفی، فرهنگ لغات عامیانه و معاصر رضا انزابی نژاد
و آثاری که به نوعی با زبان مخفی مربوط اند : مجموعه لغات و اصطلاحاتی که سید ابراهیم نبوی در ضمیمه کتاب سالن ۶ از زبان مخفی زندانیان گرد آورده، بخشی از لغات کتاب فرهنگ جبهه سید مهدی فهیمی و فرهنگ اصطلاحات عامیانه جوانان مهشید مشیری
درباره کاربرد معنایی کلمات زبان مخفی، دکتر سمائی توضیحات دقیقی داده و پس از ذکر مدخل ها و معانی آنها ، لغات را از نظر حوزه های معنایی به سیزده قسمت تقسیم کرده است مثلا در حوزه اسامی فریبکاران و اسامی و فعل های مربوط به فریب آمده است : دودره کردن ، سرپیچ را به دست کسی دادن، مخ کسی را تیلیت کردن
و در حوزه اسامی جنس مخالف : زاخار، زیدوفسکی، دوخی، تصادفی، کینگ کونگ
در حوزه الفاظ و افعال مربوط به امنیت و اطلاعات و حفظ اسرار: آنتن، آمار گرفتن، کاکتوس، کیو دادن، ریسیور، سات لایت، شیرین پلو و
در حوزه ایجاد ارتباط و ابراز عواطف : برای یکدیگر لاو ترکاندن، توکار کسی بودن، فاز دادن، تریپ لاوی شدن، آماردادن، حال پخش کردن و
در حوزه اسامی مزاحمان و افعال مربوط به مزاحمت : آویزان، تاول، زیگیل، گیرسه پیچ، کلیک کردن، سریش و
در حوزه نام اشخاص غیرمتجدد : ابوالحسن، اشکول تپه، اف جی اس، ام الجواد، فول جواد سیستم، جواد مخفی، منیجه، رپ مخفی و
مامور نیروی انتظامی :ژولیت، مغز، نیرو ، کلان ( مخفف کلانتری )، گاریکی
شلوار گشاد چند ساسونه و اغلب دارای فاق بیش از حد بلند: شلوار خانواده ، شلوار جوادی ، شلوار حمزه
در حوزه اسامی و افعال و ترکیبات مربوط به حالات روانی: اعصاب کسی را تیلیت کردن، بی کلاج، تو حس بودن، چت اوغلی، روغن ریزی داشتن، قاط زدن و
در حوزه نام اشخاص کودن: دامبولی، شیویل، تاپاله، دونبش، شلغم، چپول، دنبه، قاق، غضنفر و
نام خودروها: پژو حسرتی، پژو کارمندی، جواد مخفی ( پژو آردی )، حاصل ازدواج فامیلی، جا صابونی، کوالا، رنو تحصیل کرده،شیاف، اپل عقب افتاده و دوو منگل ( ماتیز ) ،عروس دهاتی ( پژو پرشیا ) و
زی ذی ، زذایی: صورت اختصار زن ذلیل
کتاب فرهنگ لغات زبان مخفی در چاپ دوم با تیراژ5000 نسخه در 116 صفحه ، به قیمت 1200 تومان توسط نشر مرکز منتشر شده است این کتاب در مجموع 524 مدخل دارد

فکرکنیم

بد نیست اگر کمی به هم فکر کنیم
در بحبوحه خنده به غم فکر کنیم
بد نیست اگرخانه ما سیمانی است
به خشت و گل و نفوذ نم فکر کنیم
هر وقت زیادمان دلی میشکند
بد نیست که یک لحظه به کم فکر کنیم
من عاشق و تو هر که در این عصر غریب
بد نیست اگر کمی به هم فکر کنیم

سیر تکامل آقا پسرها و سیر تکامل دختر خانمها

سیر تکامل آقا پسرها

سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم

سیر تکامل دختر خانمها


سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی

اصفهانیها را می شه با پنج خصلت شناخت

اصفهانیها را می شه با پنج خصلت شناخت

پوشیدن شلوار راه راه بعضا آبی و سفید در منزل - بارزترین خصلت
بکار بردن حرف سین در آخر کلمات
آدرس دادن با کلمات بارزی همچون برو جلو ، صد متر برو جلوتر، همیجا ، همین بغل همراه هست و شما هیچوقت اصطلاح بر گرد عقب را نمی شنوید به دلیل آن که حالش را ندارند سر را به عقب برگردانند و آدرس دهند
وقتی بستنی میخورند در آن را می لیسند
وقتی نوشابه میخورند پس از خوردن هر قلپ به شیشه نوشابه نگاه میکنند

خصوصیات افراد بد اصفهانی

هر وقت به یه اصفهانی برخوردید و دیدید هر چه شما میگویید با یک بله کشیده ، خیر کشیده یا آره یا هان جواب میدهد و مدام به اطراف نگاه میکند و اصلا به صورت شما نگاه نمی کند یا یک نگاه سریع در بد اصفهانی بودن او شک نکنید
معمولا این افراد نمی خندند و یا به سختی می خندند

 

پنجاه راه برای بازی کردن با اعصاب دیگران

روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند
وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین
کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید
همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین
جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین
روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین
از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه
در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین
به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین
وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین
وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین
موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین
ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین
بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین
شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین
اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین
وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته
صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین
روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین
وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده
وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود
چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین
بادکنک بچه ها رو بترکونین
مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین
وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد
بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین
کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره
ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین
توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش دوستتون بهتره
حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین
نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین
دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین
عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین
پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین
با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین
شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین
موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین
توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین
شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین
توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین
توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین
جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین
یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین
توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه
چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین
ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین

مرد ها مثل چی هستند ؟

: مردها مثل « مخلوط کن » هستند
. در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد

: مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند
. حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

: مردها مثل « کامپیوتر » هستند
. کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند

: مردها مثل « سیمان » هستند
. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

: مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند
. همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند

: مردها مثل « جای پارک » هستند
خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم

: مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند
. بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند

: مردها مثل « باران بهاری » هستند
. هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

: مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند
. ارزان هستند و غیر قابل اطمینان

: مردها مثل « موز » هستند
. هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند

: مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید

آقایان پاسخ می دهند سئوال: برخی خانم ها مثل چی هستند ؟

خانم ها مثل رادیو هستند
هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند

خانم ها مثل شبکه اینترنت هستند
از هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند

خانم هامثل چسب دوقلو هستند
اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید

خانم ها مثل موتور گازی هستند
پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند
اول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند
اول شیرین و بعد تلخ می شوند

خانم ها مثل موبایل هستند
هر وقت کاری مهم پیش می آید در دسترس نیستند

خانم ها مثل گچ هستند
اگر چند دقیقه مدارا کنید آنچنان سخت می شوند که هیچ شکلی نمی گیرند

خانم ها مثل کنتو ر برق هستند
هر از چند سالی یکبار سن آنها صفر می شود

خانم مثل فلزیاب هستند
هرگاه از نزدیکی طلافروشی رد می شوند عکس العمل نشان می دهند

خانم ها خیلی زرنگ هستند
آنقدر جنگیدند تا جایزه صلح را گرفتند